خطرات و اثرات جانبي مصرف استروئيد
در رسانههاي گروهي همواره درباره اثرات جانبي استروئيدهاي آنابول گزارشهايي ارايه ميشود كه اغلب ناراحتكننده ميباشد.موارد خاص جنبه عموميت پيدا ميكند و يا درباره شان تحقيقات درستي صورت نميگيرد. هرگاه يكي ازورزشكاران پرورش اندام از يك بيماري شديد رنج ميبرد‚ علت آن را اغلب اوقات‚ مصرف استروئيدهاي آنابول اعلامميكنند. هر چند شايد دليل ديگري ويا دلايل ديگر در پشت آن قرار داشته باشد. جنبههاي هيجانانگيز و تكان دهنده اينموارد اكثراً نسبت به اطللاعات واقعي مربوط‚ دررسانهها و گزارشها در اولويت قرار ميگيرد. خواننده يا بينندهاي كه بهاينگونه مواد اعتمادي ندارد‚ به آساني تحت تا›ثير اين نوشتهها و گفتهها قرار ميگيرد مبني براينكه استروئيدهاي آنابول‚داروهايي هستند كه زندگي را در معرض خطر قرار ميدهند. به اين ترتيب نه تنها افكار عمومي بلكه پزشكان هم بيشتر وبيشتر‚ تحت تا›ثير اين نوع گزارشات قرار گرفته و دربرابر مصرف چنين داروهايي موضع مخالف ميگيرند. براساسنظريه دو پژوهشگر بنامهاي هاوپت haupt و روورrover بيش از 30 درصد از مصرف كنندگان داروهاي آنابوليكدستكم از تا›ثيرات جانبي كوتاه مدت‚ دچار ناراحتيهاي جسماني ميشوند. در يك همه پرسي كه بوسيله پژوهشگريبنام فيليپ phillip انجام شد‚ اين نتيجه بدست آمد كه 68 درصد مصرف كنندگان استروئيدها از اثرات جانبي كه شدتكمتري دارند‚ مانند جوشهاي جواني‚ كوچك شدن بيضهها gynekomastio‚ سردرد‚ذخيرههاي آب‚ نوساناتطنين صدا و ريزش مو‚ و دچار اينگونه ناراحتيها شدهاند. 6 درصد آنها مبتلا به hypertionie(فشار خون)‚ بزرگشدن پروستات‚ ناتواني جنسي‚ عقيم بودن‚ داشتن حالت تهاجمي و جوشهاي جواني مزمن بعنوان اثرات جانبي شديدبودند. در 91 درصد اين ورزشكاران پرورش اندام‚ آثار اين بيماريها در مدت دو ماه پس از كنار گذاشتن داروهاي مورداشاره‚ ناپديد شده بود. 26 درصد هم بر اساس همه پرسي فيليپ از آثار جانبي‚ دچار هيچگونه ناراحتي و بيماري نشدهبودند. ورزشكاران اين موضوع خود را با گزارشاتي‚ مخفي نگه داشته و براي موœلف ارسال كردنند. اين گزارشات اينچنين هستند: اثرات جانبي كوتاه مدت با شدت كمتر نظير انحرافات در عملكردهاي حياتي پايدار‚ Gynekomastie(شكلگيري پستان زنانه در مردان) و ياكوچكي بيضههاي خود را ظاهر مي سازند‚ با اين حال پس از كنار گذاشتنآنابوليكها‚ همگي بار ديگر ناپديد مي شوند. <اطلاعات شخصي>. براي موœلف‚ هيچ ورزشكاري شناخته شده نيست كهبرايش بيماريهاي خطرناك و يا اثرات جانبي پيش آمده باشد آنهم علت آن مصرف اين مواد باشد. در ضمن به او(پزشك) درباره دو ورزشكاري گزارش گرديده كه بشدت بيمار شده بود. يكي از آنها از يك بيماري خطرناك معده رنجمي برد و ديگري از يك تشنج شديد. اينكه كدام قسمت از آنابوليكها موجب اين بيماريها شده بودند‚ دراينجا نيز باترديد به اثبات نرسيده است. در اين مورد نميتوان بيان كرد كه شرايط ديگري نظير فاكتورهاي خطرناك ژنتيكي و يابيماريهاي قبلي در اين ناراحتيها دخالت داشتهاند يا نه. در مرگ يك ورزشكار حرفهاي پرورش اندام كه اتريشي بودوآندر آس مونسر Andreas Munzer نام داشت و در سال 1996 درگذشت. علت مرگ او را شكست ورزشي اعلامكردند. مجله اشپيگل spiegel فهرست مصرف دارويي اين ورزشكار را انتشار داد و معلوم شدكه مونسر در كنارآنابوليكها از انسولين‚ هورمونهاي رشد‚ IGF-I هورمون تيروييد‚ استيمولانسين stimulanzien از جمله كاپتاگون captagonآسپرين به مقدار زياد و هم چنين واليوم valium استفاده مي كرد. مو›لف بوسيله دو نفر از دوستان نزديكاين ورزشكار از دست رفته‚ آگاه شد كه اين برنامه ريزي دارويي كه از سوي مجله مزبور انتشار يافته بود‚ كاملا حقيقتداشت <اطلاعات شخصي>. اينكه كدام آنابوليك در مرگ او دخالت مستقيم داشت‚ با توجه به يك سري داروهايرنگارنگ كه بوسيله اين ورزشكار اتريشي مصرف مي شد‚ غير ممكن است كه مشخص گردد علت مرگ او كداميكبوده است. در اينجا بايد در ضمن اشاره نمود كه آسيبهاي دراز مدتي كه احتمالا با مصرف استروئيدهاي آنابوليك بهسلامتي مصرف كننده وارد ميساخت‚ بسختي قابل ارزيابي است. بخاطر گسترش مصرف داروهاي آنابوليك در 10سال اخير مي توان در آينده نزديك اميدوار بود كه پيامدهاي استفاده از استروئيدها از سوي ورزشكاران مشخص وروشن شود. در اين راستا پيامدهاي دراز مدت آن براي سيستم قلب و گردش خون قابل تصوّر است. همانطور كه درآينده در آن مورد اظهار نظر خواهد شد. اثرات جانبي استروئيدهاي آنابول به دو بخش سمي و هورموني مشروط تقسيمبندي مي شوند. اثرات جانبي سمي در درجه ن خست‚ كبد را شامل مي شود و نسبتاً بطور شديد بهنگام مصرفاستروئيدهاي آنابول‚ خود را ظاهر مي نمايند اين مقدار بوسيله شاخصهاي آنزيم كبد كفايت مي كند يعني بوسيله آنزيمكلستاس " cholestaseياgallestau از طريق peliosis hepatis <يعني كيتهاي آكنده از خون در كبد> تا مرحلهسرطان كبد ادامه مي يابد. مشخص شده است كه تقريباً فقط آنابوليكهاي اورال -alkylierteالفا 17براي اين اثراتجانبي مسئول هستند. در ادبيات پزشكي از موارد بيماري گزارشاتي ارايه مي شود كه در آنها بيماران مبتلا به كم خوني‚پس از سالها مداواي پزشكي با استروئيدهاي آنابول اورال 17a-alkylierte به سرطان كبد يا تومور سلول كبدي مبتلاشدهاند. با اين حال از آنجايي كه اين بيماريها بدون ترديد كبد را براي ابتلا به بروز نارسايي در عملكردهايش وبيماريهاي سرطان كبد در وضعيت مساعدي قرار مي دهد‚ بنابراين بسختي مي توان مشخص نمود كه آنابوليكها چهسهمي در شكلگيري اين بيماريها داشتند. در هر حال به 3 مورد از ورزشكاران پرورش اندامي كه قبلا تندرست بودند‚استناد شده است كه آنها پس از مصرف آنابوليكها به سرطان كبد يا بيماري سلولي خطرناك ديگر مبتلا شده و سرنوشتشان با مرگ پايان يافته است. يك مورد ديگر از يك ورزشكار پرورش اندام گزارش شده است كه او پس از يك مصرف 8ساله از آنابوليكهاي مختلف <از جمله استروئيدهاي <-alkyliertالفا17> به بيماري كيت خوني كبدي كه پيامد آنخونريزي در شكم بود‚ مبتلا شد. اما براي بيشتر ورزشكاران بهنگام مصرف استروئيدهاي آنابوليك هيچگونه بيماريشديد و خطرناك پيش نمي آيد. حتي اغلب شاخصهاي آنزيم كبدي بدون تغيير باقي مي مانند <اطلاعات شخصي>. درزمان مصرف آنابوليكهاي -alyliertالفا 17ممكن است در مواردي اين شاخصها افزايش يابند كه با اين حال با كنارگذاشتن اين داروها بار ديگر بحالت اوليه خود باز ميگردند <اطلاعات شخصي>. ادبيات زيرزميني بر اين باور است كهصدمات خطرناك احتمالي با مصرف آنابوليكهاناممكن بوده و هم چنين اينگونه مي نويسد كه فقط استروئيدهايآنابولي -alkyliertالفا17 امكان دارد بر روي كبد اثر مسموم كنندهاي بر جاي بگذارند. اين برداشت نيز با تجربياتمولف همسوست و مطابقت دارد. در بسياري از ورزشكاراني كه با او آشنا بودند‚ افزايش شاخصهاي آنزيم كبد‚هنگامي صورت گرفت كه آنها اغلب با وجود ادامه مصرف‚ بار ديگر بحالت عادي بازگشته و يا پس از كنار گذاردنداروها در طول چند هفته‚ دوباره به فرم قبلي خود نايل شده بودند. مواردي كه در چند سطر قبل درباره افرادي كه بهپرورش اندام مي پرداختند‚ اشاره شد. در مورد اين ورزشكاران آشناي موœلف‚ پيش نيامده بود. در مجموع بنظر مي رسدكه خطر مصرف آنابوليكها در راستاي ايجاد بيماريهاي شديد‚ چندان زياد نباشد. با اين وصف امكان شكلگيريمواردي بطور جداگانه وجود دارد كه پس از مصرف زياد استروئيد آنابول -alkyliertالفا17 بيماري كيست خوني كبديو يا حتي تومور كبدي براي مصرف كننده ايجاد شده و او به اين بيماري مبتلا شود. اثرات جانبي و احتمالي ديگر كه پساز مصرف آنابوليكها ظاهر مي شود‚ بخش هورموني مشروط آن مي باشد. در اين بخش تاًثير توليدات هورموني خاصبدن قرار دارد. با مصرف استروئيدهاي آنابول‚ كاهش شديد ومتفاوتي دراين هورمونهاي خاص پديد مي آيد. تركيبتستوسترون به تنهايي ميان سلولهاي بيضهها كاهش مي يابد‚ ماده ترشحي LH و FSH از غده هيپوفيز متوقف ميگردد‚واكنش گونادوتروپيننن gondotropine مربوط به LH و FSH روي GnRH از هيپوتالاموس hypothalamusكمتر شده و پولساتيل pulsatile<دوباره> GnRH كاهش پيدا مي كند. باتغيير شكل بسياري از آنابوليكها به استروژننيز يك سوپر سيون يا مانع در برابر تراوش گونادوتروپين پديد مي آيد‚ به دليل اينكه غده هيپوفيز در كنار تستوستروننيز در برابر استروژن بايك كاهش در تراوش LHوFSH از خود واكنش نشان مي دهد. به اين ترتيب در بيضهها حالتچروك خوردگي ظاهر مي گردد و پيامد آن از ساخت اسپرم جلوگيري مي شود. اينكه اين تاًثيرات بر روي توليدهورموني خاص به چه اندازه است‚ بستگي به نوع آنابوليك بكار گرفته شده و همچنين مقدار مصرف آن و مدت زمانمصرف دارد. پس از كنار گذاشتن استروئيدهاي آنابول همه پارامترهاي نامبرده دوباره استراحت مي كنند كه اين امر هممي تواند مدتها به طول بيانجامد. تا برقراري دوباره يك سوپر ميوگرام grammممكن است دو سال سپري شود. درحاليكه يكي از پژوهشگران به نام كلي kleyاين محدوديت در توليد هورمون تستوسترون خاص بدن را هنگاميكهداروها كنار گذاشته شوند كاملا قابل بازگشت مي داند‚ و ليكن پژوهشگر ديگري به نام دي پاسكوال dipasquale دراين زمينه‚ عقيده ديگري را ابراز مي دارد. بر اساس برداشت او‚ مصرف دراز مدت و زياد استروئيدهاي آنابول ممكناست باعث نارسايي دراز مدت درمحور هيپوتالاموس‚ هيپوفيز و بيضهها گردد. همچنين همكار او پرايس price درمورد ورزشكاران آشنايش مينويسد كه آنها پس از مصرف اين استروئيدها دچار نارسايي هميشگي در عملكرد بيضههاشداند. موœلف اين كتاب‚ ورزشكاراني را مي شناسد كه پس از مدتها مصرف مداوم آنابوليكها‚ مدت 12 ماه به طولانجاميد تا سيستم هورموني آنها بطور ذهني بار ديگر از خود واكنش نشان دهد. <اطلاعات شخصي> از سوي ديگر ادعامي شودكه داروهاي آنابوليك‚ قدرت باروري را در اسپرم مردها از بين مي برد در حاليكه بر اساس اطلاعاتي كه موœلف دراختيار دارد‚ اين مورد بندرت براي ورزشكاران پيش آمده است. در ادبيات پزشكي فقط يك مورد از آنچه كه به آن اشارهشد‚ وجود دارد و دربارهœ آن گزارش شده است. از آنجايي كه نيروي جنسي در مردها بهنگام مصرف آنابوليكها‚ بويژهدر استروئيدهاي آندروژني قوي‚ اين بكارگيري موجب افزايش ليبُدو libido كه اين ماده اغلب در جريان يك چرخهاستروئيدي بار ديگر به <مقدار عادي> خود باز مي گردد. <اطلاعات شخصي> با اين وجود‚ يك بي ميلي جنسي پس ازكنار گذاشتن اين داروها را مي توان تشخيص داد و به آن نكته پي برد. علت اين بي ميلي و نبود اشتياق جنسي اين است كهمقدار استروژن مناسب بدن فقط به آهستگي دوباره به ارزش عادي خود بازگشته و بتدريج افزايش مي يابد. <اطلاعاتشخصي>. از نظر عرف جامعه استروئيدهاي آنابول مي توانند بر مردان‚ تاًثير زنانه داشته باشند. با خوشبو كنندگيهورمون تستوسترون و آنابوليكهاي ديگر‚ مقدار استروژن هنگام مصرف اين داروها بشدت افزايش مي يابد. اينكه اينمقدار در كداميك از اين روند تبديل انجام ميپذيرد‚ بستگي كامل به آنابوليكي دارد كه مورداستفاده قرار مي گيرد.استروئيدهاي آندروژني قوي مي توانند در بدن بسيار آسان به استروژن مبدل گردند. در حاليكه استروئيدهاي آنابول باتاًثير ضعيف آندروژني در اكثر موارد بسختي و يا اصولا خوشبو كننده نيستند. اين روند بوسيله استعداد و تواناييهايهر يك از ورزشكاران و همينطور ميزان مصرف دارو‚ تحت تاًثير قرار مي گيرد. با افزايش استروژن امكان دارد ذخيرهچربي در زير پوست و همچنين آب‚ افزايش يابد. و يا اينكه موجب gynekomastie<يعني شكلگيري پستان زنانه‚در مردها> گردد. اگر چه مشكل نخست براي بيشتر ورزشكاران‚ اهميت چنداني ندارد <به غير از مرحله آمادگي برايشركت در مسابقات> اما تغيير شكل سينه مردان بصورت پستان زنانه‚ براي آنها مشكل آفرين خواهد شد. معمولا اينوضعيت با حساسيت دردناك نوك پستان آغاز مي شود. سپس در اين ناحيه‚ يك برآمدگي پديد مي آيد و سرانجام در زيرنوك پستانها‚ چربي و آب‚ ذخيره مي گردد. با كنار گذاشتن داروهاي مزبور‚ اين روند يا بطور كامل و يا دست كم بهميزان زيادي متوقف شده و همه چيز بحالت عادي باز مي گردد. با اين وصف‚ رشد پستانها به اندازه پستان زنانه برايورزشكار زيبايي اندام‚ يك مسئله سختي را از نظر زيبايي به نمايش مي گذارد. براي يك تماشاگر‚ آسان است كه معتقدباشد‚ ورزشكاري كه با اين مشكل مواجه شده است‚ يك مصرف كننده آنابوليك بوده است و او بايد در مسابقه‚ يكامتياز منفي را براي خود در نظر بگيرد. از اين جهت بسياري از ورزشكاران از استروئيدهاي آنابوليكي استفاده مي كنندكه درجه خوش بوكنندگيشان بسيار زيا د است. بعلاوه از آنتي استروژن نيز بهرهمند مي شوند. با توجه به همه اين مواردتغيير شكل سينهها بصورت پستان زنانه همچنان گسترش يافته است. بطوريكه در اين حالت حتي بلوكه كنندگاناستروژن هم ديگر نميتوانند به ورزشكار كمك كنند. آنگاه با وجود كنار گذاشتن اين داروها اكثراً يك برآمدگي آشكارهمچنان روي سينه ورزشكار مرد باقي مي ماند. در يك چنين موردي يك عمل جراحي تنها راه حل مشكل مي باشد. باجداكردن برآمدگي روي سينه با بي حس كردن كامل و يا نيمه كامل آن‚ بافت غدد سينه باقي مانده‚ بهمراه غدد بدن جدامي شوند‚ بطوري كه شكلگيري جديد پستان زنانه روي سينه مرد تقريبا ديگر امكانپذير نيست. بر اساس تجربياتمو›لف‚ درميان ورزشكاران پرورش اندام آماده شركت در مسابقات‚ حدود 60 درصد از آنها تحت يك چنين عملجراحي قرار گرفته اند. اين آمار‚ مشابه آماري است كه فيليپ در مورد ورزشكاران پرورش اندام حرفهاي ارائه دادهاست. همچنين با اطلاعات او در اين زمينه هماهنگي دارد. در صورتيكه در مورد ورزشكاران پرورش اندام غير حرفه اياين نوع عمل جراحي‚ يك استثناں بشمار مي آيد. پژوهشگر ديگري بنام بويكر beuker موفق شد دررابطه باورزشكاران پرورش اندام قدرتي كه بصورت گروهي تحت آزمايشهاي او قرار گرفته بودند و داروهاي آنابوليكمصرف مي كردند‚ مشخص كند كه 71 درصد آنها داراي سينهاي مثل پستان زنان شدهاند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر